ای پدید آورنده روز وشب

هر چیز قاعده ای دارد

جز عشق

و عشق،انگار تا ابد بی قاعده است...

استعداد عجیبی در شکستن داری….

قلب…غرور…پیمان…

استعداد عجیبی در نشستن دارم….

به پای تو…به امید تو…در انتظار تو

گاهی حتی با دلتنگیات هم لجبازی میکنی

تمام ثانیه هایت هم که تنگ شود هی میگویی الان است که نگرانم شود

دیگر باید سراغم را بگیرد

گاهی دلت میخواهد دلش را به شور بندازی

و به شوق بیایی از این همه خواستن

گاهی ……

گاهی ……

گاهی ……

زندگی مانند یک پتوی کوتاه استآن را بالا می کشید ،

انگشت شستتان بیرون میزند ؛

آن را پایین میکشید شانه هایتان از سرما میلرزد

ولــی آدمهای شاد زانوهای خود را کمی خم میکنند

و شب راحتی را سپری میکنند ...

" ماریون هاوارد "

زندگی وحشتی است در تئاتری که آتش گرفته، همه به دنبال در خروجی می گردند

هیچ کس هم پیدایش نمی کند، همه یکدیگر را هل می دهند،

بدبخت آنهایی که به زمین می افتند بلافاصله لگدمال می شوند

#ژان_پل_سارتر

قدیما ۷۰ درصد بدن انسان و

آب تشکیل میداد

الان فکر و خیال...!!!

✴میزنم سازی بیا, امشب به سازم ساز کن✴

✴دلبری کن از من و امشب برایم ناز کن ✴

✴مانده ام پشت در دروازه ء چشمان تو✴

✴رحم کن امشب بیا در را برویم بازکن✴

✴من به شوق تو به پرواز آمدم در آسمان ✴

✴بال بگشا سوی من امشب تو هم پرواز کن✴

ما دو پیرهن بودیم

بر یک بند...

یکی را باد برد

و دیگری را باران هر روز خیس میکند !

نگاهت چه رنج عظیمی است،

وقتی به یاد می آورد

که چه چیزهای فراوانی را

هنوز به تو نگفته ام ...

"آنتوان دوسنت اگزوپری"

چند روزی‌ست چیزی ننوشته‌ای

گاهی هر چیزی

حتی دیدن یک کرم خاکی

روی کاغذ

شعر می‌شود

و گاهی هیچ چیز

حتی عشقی آسمانی

بدل به شعر نمی‌شود ...

واهه آرمن

حالی ست مرا که عشق تعبیرش کن

رنج خوش و درد شاد تفسیرش کن

خواهی که به کنه حال ما پی ببری

آهی ز جگر برآر و تصویرش کن

"منصوراوجی"

جهان ، روستای من هم نیست بی تو و قطار رویاها

حتی اتوبوسی نمی تواند باشد

که روزهای آخر هفته برای بردنم به شهر بی تابی می کرد ....

جهان بی تو روستای کوچکیست ...

روزی نسیم می گذرد

روزی با نسیم...

راه درازی نیست

از سنگ بودن

تا خاک شدن

"هاجرفرهادی"

جاذبه زمین نگه مان داشته است

یا دافعه آسمان؟

چه فرقی می کند

وقتی هنوز

بالی برای پرواز هست ... ////

سیدحسین متولیان

دیوانه ام

یا شاید هم عاشق

که از فاصله ها

رنج می برم

زخم می خورم

اما باز هم

در انتظار تو

نشسته ام

تو در تشویش انتظارهای من

چقدر زیبا شده ای

برو سفر به سلامت

نگران تو نیستم

که می روی

نگران آنی ام

که از تو

در من باقی می ماند ...